life

از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

من مطمئنم زندگی این نیست

این درس خوندن های ناتمام

این فکر کردن های مداوم به غم فردا

این درد های ناگزیری که زخم های دیروز دارند

زندگی اینه؟....

من نمیدونم چطور باید با اون روی زندگی مواجه شد

نمیدونم کی وقت دارم به کار هایی که میخوام برسم

کی وقت واسه عاشق شدن هست؟

کی وقت دارم یه باغچه گل داشته باشم؟

زندگی...با این روندی که به ما یاد دادن...اصلا خوشایند نیست!

آن سوی حیات روزمره ی  من

زندگی سبز تر است....

شک ندارم!



نظرات شما عزیزان:

SRR
ساعت20:53---22 آبان 1390
سلاااام خوبی خونه ی خیلی خوبی داری اینم لبخند که گفتی با لبخند وارد شیم وبتو خیلی دوست دارم خیلی زیباست و یه چیز دیگه اومدم دعوتتم کنم به وبم اگه دوست داشتی بیا و امیدوارم دوستای خوبی تو وب باشیم

ماتاتا
ساعت23:03---5 آبان 1390
زندگی فنجانی چای است و عشق، یک حبه ی قند...

زندگی را با عشق، نوش جان باید کرد...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:پرسه ی آزاد,ساعت 20:14 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak