از خاموشیم کار رسیده است به جان/فریاد,که خاموشی مرا خواهد کشت...

امروز برنامه صبح گاه با کلاس ما بود.و من یه متن آماده کرده بودم

در واقع دو تا نکته خیلی کوچیک برای آرامش

اینکه به حرکت ماهی نگاه کنید و به رنگ آبی خیره بشید.

بعضیا معتقدن آب باعث آرامشه بعضیا هم میگن ماهی توی آب

ولی من یه اعتقاد دیگه ای دارم

وقتی به آب نگاه میکنی در حالی که خالیه...خب

مایع جالبیه اما شاید اونقدر که وقتی  یه جسم دوکی شکل و قرمز توش میرقصه

آرامش بخش نباشه

حیات آرامش

وابسته به وقتیه که آب و ماهی هر دو در کنار هم باشن

همه چیز در کنار هم

و اون وقته که آرامش رو میشه در تصویر ماهی های شنا کنان در آب دید.....

پ.ن:انعکاس نور رو تو آب خیلی دوست دارم...

 

نوشته شده در سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:دوست داشتنی!,ساعت 15:7 توسط nastaran|

هفته ی اول امتحانای نیم ترمم تموم شد!

دادم رفت دیگه!چه خوب چه بد!

مهم نیست که زیستمو خوب ندادم!آمارمو نصفه فصل نخونده دادم

و هفته ی بعد ریاضی کل کتاب امتحانه

مهم اینه که الان تنم از آفتاب گرم شده

همه ی خستگی هام تبخیر شدن

و در حس تب و تاب خاصی ام.

بهار با تمام سبز بودنش به قلبم پا گزاشته  قلبم از بهار آبیه!

 

نوشته شده در پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 18:37 توسط nastaran|

با غصه نگاهش کردی ......

اول تنها کلماتی ساده بودند

بعد خانه ات را گرمایشان ذوب کرد.

این است جادوی کلماتت با قلبم......


 

نوشته شده در سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 23:27 توسط nastaran|

دلتنگ نیستم,نه.....

نه دلتنگ تر از پرندگان مهاجر ....

از زمین تا ابرهای گرفته و به هم پیچ خورده

آسمانی راه بیشتر نیست

اما به سان نیمه های سیب گاه به هم شبیه میشویم

من و ابرها

گرفتگی.....

و زبانی که به هیچ کلامی گویا نیست

از ابرها گرفته تر نیستم.........

اما داغ سکوت بر لب هایم سنگین است

ابرها میبارند

جنگلی باران خورده....و سکوتی که هم چنان بر لب هایم باقیست......

 

 

 

نوشته شده در دو شنبه 22 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 14:29 توسط nastaran|

Can you feel me when I think about you
With every breath I take
Every minute, no matter what I do
My world is an empty place

Like I've been wonderin the desert
For a thousand days
Don't know if it's a mirage
But I always see your face, baby

I'm missing you so much
Can't help it, I'm in love
A day without you is like a year without rain
I need you by my side
Don't know how I'll survive
A day without you is like a year without rain

The stars are burning
I hear your voice in my mind ( it's in my mind )
Can't you hear me calling
My heart is yearning
Like the ocean that's running dry
Catch me I'm falling

It's like the ground is crumbling underneath my feet
Won't you save me
There's gonna be a monsoon
When you get back to me
Ohhhh baby

I'm missing you so much
Can't help it, I'm in love (love)
A day without you is like a year without rain
I need you by my side (side)
Don't know how I'll survive
A day without you is like a year without rain

So let this drought come to an end
And may this desert flower again
I'm so glad you found me
Stick around me
baby,baby,baby,whoaa
It's a world of wonder
With you in my life
So Hurry baby, Don't waste no more time
And I need you here
I can't explain
But a day without you
Is like a year without rain
 

I'm missing you so much (much)
Can't help it, I'm in love
A day without you is like a year without rain
I need you by my side (side)
Don't know how I'll survive
A day without you is like a year without rain

 

نوشته شده در سه شنبه 16 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 17:34 توسط nastaran|

چشم هایم را میبندم

رها میکنم روحم را........

و میبویم مرگ را

1

2

3

و صدایم میزند باز صدای قلبت....

بازگرد عزیزترینم.......

نوشته شده در دو شنبه 15 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 15:50 توسط nastaran|

دارم یه کتاب جدید میخونم به اسم کیمیا گر

اثر پائولوکوئیلو و کتاب خیلی معروفیه

از اون دسته کتابا که کلی میشه روش فکر کرد

و زندگیت برای همیشه تغییر کنه....رویاها...افکار و جهت ها!

داستان در مورد چوپانی آندلسی به نام سانتیاگوئه

و یک رویا....که باعث میشه زندگیش تغییر کنه

به رو یاهامون اهمیت بدیم!

لینکش رو میزارم اینجا.اگه دوست داشتید دانلودش کنید و بخونیدش

ارزش یک بار خوندنو داره

ketabnak.com/comment.php

 

نوشته شده در دو شنبه 15 فروردين 1390برچسب:دخترک کتاب خور!,ساعت 14:37 توسط nastaran|

بلاخره کتاب رو تموم کردم و شاید خیلی ضایع باشه اگه بگم تهش چی شد

بیچاره لیزل

بیچاره رودی

پدر بیچاره تر لیزل....و بابای رودی

یه توصیف قشنگ دیگه.پدر رودی:الکس اشتاینر:مردی با چشم هایی از جنس بلوط و چوب

هر دو به جنگ اعزام میشن....و مرگ به طرز وحشتناکی راوی این جنگ پر از مرگه

آخر کتاب به یه نکته جالب در مورد مرگ میرسیم

که ضربان قلب مرگ...دایره ای شکله.بدون پایان......تا ابد

و مرگ خودشو نفرین شده میدونه......

به عنوان جزیی نامیرا در این جهان.

خورشید زمین رو میچرخونه

مثل تاس کبابی زشت,ما رو دور تا دور میچرخونه

و جهان ......امید کمی توش وجود داره....و زیبایی

پ.ن:من شخصا خیلی با لیزل موافق نیستم

ولی خوب

به همون اندازه از جنگ متنفرم که اون بود

نوشته شده در پنج شنبه 11 فروردين 1390برچسب:دخترک کتاب خور!,ساعت 13:44 توسط nastaran|

بعضیا میگن عشق این جوریه:

قلب آزاد از قفسم را گرفتی

وآن را در بینهایت وجودت حبس کردی

حال میفهمم اسیر تو بودن آزادیست در قفس عشق......

پ.ن:عشق انحصاری رو دوست ندارم.....

دوست دارم در قفس طلایی قلبی باشم که همیشه درش برایم باز است

نوشته شده در چهار شنبه 10 فروردين 1390برچسب:دوست داشتنی!,ساعت 13:28 توسط nastaran|

گاه زیستن در دنیایی که کسی آن را درک نمیکند

بس دشوار میشود

هیچ کس...آنطور که من عشق را یافتم ,طعمش را نمیچشد....

 کسی قادر به درک دل باختن به یک نگاه نخواهد بود

هیچ کس هرگز نمیفهمد چطور میتوان در ژرفای دیگری فرو رفت

 در  امواج آبی رنگ متلاطم وجودش به آرامشی ابدی رسید....

و تنهایی

آن گاه است که بر تمام جانم چنگ میزند.....

نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 13:15 توسط nastaran|

HEATR CAN GIVE US PAIN OR LOVE

I CAN FEEL THE LOVE THAT IT BRINGS TO ME

ITS AS BEAUTIFULL AZ MOON AND NIGHT SKY........

IT COLORS MY  SKY PINK!LIKE END LESE LOVE

BUT BASICLY I THINK LOVE IS BLUE

IN ANY COLOR...IT FEELS MY HEART FOR EVER.......

نوشته شده در یک شنبه 7 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 16:22 توسط nastaran|

ابرها در هم تنیده شده اند

آسمان خاکستری.....

تو مرگ رنگ ها را به چشم میبینی

جهانی رو به خاموشی

رو به زوالی گریز ناپذیر

......

و آنگاه است که میتوان گفت....من دلتنگ شده ام

نوشته شده در شنبه 6 فروردين 1390برچسب:my heart,ساعت 15:30 توسط nastaran|

امسال بهار هم مثل هر سال هر شبکه سریال مخصوص خودشو گذاشته

و من هم هنوز موفق نشدم هیچ کدومو ببینم

به جز یکی!برنامه ی کلاه قرمزی

وااااااااااااای عاشقشم!احساس میکنم تمام دوران بچگی ام به شکلی جدید هر روز از تلویزیون پخش میشه

این کلاه قرمزی هم که به نظرم به خودی خودی پدیده ایه!

کلاه قرمزی یعنی  گرچه مدام خرابکاری میکنه و حرص آقای مجری رو در میاره

ولی ته دلش هیچی نیست....جز سادگی و صداقت

هروقت آقای مجری رو میبینم به این نتیجه میرسم که صبور بودن چقدر خوبه

راستی کسی از بقیه سریالای تلویزیون خبر داره؟ما رو هم باخبر کنه.نظرتونو درموردشون برام بنویسید

 

نوشته شده در جمعه 5 فروردين 1390برچسب:دوست داشتنی!,ساعت 13:46 توسط nastaran|

بهار بلاخره رسید

به سر هر کوی و برزن.....و رنگی دوباره به جهان زد

و ما هر سال این رسیدن رو جشن میگیریم

و گلها جز جدانشدنی بهار هستن

توی ادامه ی مطلب چند تا عکس گذاشتم از این تصویر الهی حیرت انگیز!


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 3 فروردين 1390برچسب:دوست داشتنی!,ساعت 17:10 توسط nastaran|


آخرين مطالب
» تمام!
» let some body love u
» تاریکی
» شبیه شده ام
» when I was young
» نفر بغل دستی!
» نظریه میدهیم!
» شکمو!
» thanking god
» شلوغ!
» me...
» خوشحال!
» نام دیگر من
» بی ربط!
» life
» قیصر
» so close,no matter how far
» from deep inside
» وقتی نظراتت دوستت غیر فعاله!
» در چنته ی من جز به ندانستن نیست

Design By : Pichak